سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقطه ته خط....

با نیت نگاه تو آغاز می کنم
احساس خویش را به تو ابراز می کنم

شوقی درون سینه ی من جا گرفته است
حسی غریب در دل من پا گرفته است

حسی میان غربت و شادی و شوق و غم
حسی که گاه می چکد از چشم در حرم

ماه مبارک رمضان روی ماه توست
باید سرود شعر که مضمون نگاه توست
::
من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذره ام که آمده تا پیشگاه نور

در نام تو چه حس غریبی نهفته است
در نام تو چه خاطره ها می شود مرور

آقا غریب هستی و وقت سرودنت
حسی غریب در دل من می کند ظهور

من هم غریب مثل تو یا ایهالغریب
من کی صبور مثل تو یا ایهالصبور؟

با تو چقدر ماهیتم فرق می کند
مانند ایستادن شب در حضور نور
::
در پیشگاه آینه مرد مقربی
تو بضعه الرسولی و ریحانه النبی

ای نور روشنای دل و خانه ی نبی
ای جایگاه عرشی تو شانه ی نبی

روح تو آسمان نه که هفت آسمان کم است
نور تو ابتدای جهان روح عالم است

از قلب تو ندیده ام آقا رحیم تر
از بخشش و کرامت دستت کریم تر

حاتم به دست بخشش تو بوسه ها زده است
نزد فقیر بر لب تو نه نیامده است
::
مضمون بی بدیل غزل ها تبسمت
می آورد به وجد غزل را تبسمت

غمگین ترین روایت دنیاست اشک تو
شیرین ترین حکایت دنیا تبسمت

در هر نگاه تو چقدر غم نشسته است
غم می چکد ز چشم تو اما تبسمت...

یک شهر پیش روی تو دشنام هم دهد

پاسخ نمی دهی تو مگر با تبسمت


شیرین تر است نزد فقیران کدامیک
خرمای دست بخشش تو یا تبسمت؟


سنگ صبور! مأمن غم ها و درد ها!
ای خانه ات پناه همه کوچه گرد ها

صلحت حماسه ای ست که با روضه توأم است
صلحت چقدر آینه دار محرم است

باید شناخت صبر و شکیبایی تو را
باید گریست یک دهه تنهایی تو را

در لحظه لحظه زندگی تو غم است آه
غربت همیشه با دل تو توأم است آه

هرلحظه ی تو بوده نشان از غریبی ات
وای از غم دل تو امان از غریبی ات

عمری غریب بوده ولی صبر کرده ای
مانند لحظه های علی صبر کرده ای

سیدمحمدرضا شرافت


نوشته شده در 11:34 عصر توسط zahra نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin